Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-04-30@17:18:27 GMT

یمن؛ بهترین دوست جدید ایران

تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۳۱۴۸۱

نشریه آمریکایی "فارن افرز" (نشریه تخصصی در زمینه مسایل بین المللی و سیاست خارجی آمریکا) در مطلبی به قلم " محمد آیت اللهی تبار" عضو مدرسه کندی دانشگاه هاروارد و استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه A&M تگزاس، نوشت: پس از جنگ اخیر در غزه، حوثی ها به شرکایی کلیدی در تلاش تهران برای کسب هژمونی منطقه ای تبدیل شده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:

از ماه نوامبر، دریای سرخ صحنه تشدید حملات جنبش حوثی یمن (جنبش انصارالله یمن)، تبدیل شده است. این حملات، که به گفته حوثی ها برای تحت فشار قرار دادن اسرائیل به منظور پایان دادن به جنگ غزه طراحی شده است، نشان دهنده ظهور یک منطقه درگیری جدید در خاورمیانه بی ثبات است. حملات ماه های گذشته حوثی ها با بستن موثر دریا به روی کشتی‌های باری (اسراییلی)، تجارت جهانی را مختل کرده و توجه بین‌المللی بی‌سابقه‌ای را به حوثی‌ها جلب کرده است.

این حملات به ویژه در جلب توجه و حمایت ایران از حوثی ها بسیار خوب بوده است. به طور سنتی، شبه‌نظامیان حوثی در درجه دوم توجه جمهوری اسلامی ایران بوده‌اند، کشوری که تمایل دارد بیشتر با حزب‌الله لبنان و دیگر گروه‌های شبه‌نظامی که در ایدئولوژی ضد آمریکایی با آنها اشتراک نظر دارند، همکاری نزدیک‌تری داشته باشد.

اما ایران به شدت خواهان افزایش قدرت خود در دریای سرخ است تا بتواند مانع از توقیف نفتکش‌هایش توسط نیروی دریایی آمریکا شود، زیرا نفتکش های ایرانی تحت تحریم‌های غرب قرار دارند و حوثی‌ها ثابت کرده‌اند که می‌توانند در سراسر پهنه آبی دریای سرخ اعمال قدرت کنند.

آنها همچنین ثابت کرده اند که می توانند توجه ها را به خود جلب کرده و به 3 رقیب اصلی منطقه ای ایران یعنی اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی آسیب بزنند. حوثی‌ها به سرعت در حال تبدیل شدن به بخش مرکزی "محور مقاومت" تهران هستند. در واقع، آنها به زودی می توانند محوری ترین عضو این محور باشند.

برای حوثی‌ها، این مشارکت عمیق‌تر در زمان مناسب صورت می‌گیرد. این گروه یمنی پیشتر خود را به تنها نیروی سیاسی و نظامی بی رقیب در صنعا، پایتخت یمن تبدیل کرده است. با حمایت های معنوی و مادی بیشتر، چه خارجی و چه داخلی، حوثی ها می توانند کل یمن را به تصرف خود درآورده و به یک بازیگر تمام عیار دولتی تبدیل شوند.

در واقع، حملات به کشتی‌های اسراییلی در دریای سرخ بخشی از ماموریت دولت‌سازی حوثی‌ها است. حوثی ها با اعلام اینکه حملات شان در دفاع از فلسطینی ها انجام می شود، سعی در تقویت محبوبیت خود در میان مردم یمن (و جهان عرب و اسلام) دارند. با متوقف کردن تجارت جهانی، این گروه امیدوار است بتواند فقیرترین کشور جهان عرب را به یک نیروی نظامی قدرتمند تبدیل کند.

متاسفانه، واشنگتن راه آسانی برای خنثی کردن طرح‌های حوثی‌ها و یا ایرانی‌ها ندارد. استراتژی فعلی ایالات متحده - پرتاب موشک به انبارهای تسلیحات و تاسیسات آموزشی حوثی ها - ممکن است به طور موقت توانایی این شبه نظامیان در حمله به کشتی ها را مختل کند؛ اما این حملات، ناخواسته در جهت برنامه مبارزه با امپریالسیم حوثی هاست و نیز به تقویت جایگاه سیاسی ایران در خاورمیانه کمک می کند.

بنابراین واشنگتن باید حملات را متوقف کند. در عوض باید برای توقف جنگ در غزه تلاش کند. ایالات متحده همچنین باید تلاش کند تا توافقات دیپلماتیک منطقه را تقویت کند و چارچوب امنیتی خود را تقویت کند. در غیر این صورت، مشارکت حوثی ها و ایران و همچنین اهرم فشار تهران در منطقه قوی تر خواهد شد.

سرنشینان یک قایق

قبل از سرنگونی علی عبدالله صالح - حاکم قدیمی یمن - در جریان اعتراضات بهار عربی در سال 2011، حوثی‌ها گروهی قوی و محلی از شورشیان بودند. آنها کمپینی علیه فساد صالح به راه انداختند و به داشتن مواضع ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی معروف بودند. اما پایگاه آنها عمدتا محدود به جمعیت شیعه زیدی کشور در شمال بود. حوثی‌ها و صالح بعدا یک اتحاد تاکتیکی تشکیل دادند و صالح در تصرف صنعا در سال 2014 به حوثی ها کمک کرد.

با این حال، هنگامی که یمن وارد جنگ شد، حوثی ها به یک نیروی نظامی بسیار با انگیزه و مهیب تبدیل شدند و بخش های زیادی از یمن را تصرف کردند. امروز، حوثی‌ها دو سوم از جمعیت 34 میلیونی یمن و یک سوم خاک این کشور را کنترل می‌کنند – سرزمین هایی که حوثی ها زیر بمباران 8 ساله ائتلاف تحت رهبری سعودی و اماراتی تصرف کردند. این گروه از این جنگ 8 ساله جان سالم به در بُرد و علیرغم یک بحران انسانی وخیم و صدها هزار تلفات غیرنظامی، همچنان به حیات خود قوی تر از گذشته ادامه داده است.

حوثی‌ها تا حدی این جنگ را به لطف ایران پیروز شده‌اند که به شبه‌نظامیان کمک کرد تا سلاح‌های پیچیده‌ای را تولید کنند و به این گروه یاد دادند که چگونه از آنها استفاده کنند. حوثی ها نیز به نوبه خود، به پیشبرد منافع ایران در سراسر منطقه کمک کردند. به عنوان مثال، این گروه چندین حمله علیه تاسیسات نفتی عربستان و امارات انجام داد. این حملات ریاض را بر آن داشت تا تنش‌ها را کاهش دهد که منجر به آتش‌بس با حوثی‌ها و نزدیکی ایران و عربستان با وساطت چین شد.

حوثی ها قطعا دست نشانده ایران نیستند. توصیفات رسانه ای که آنها را به عنوان نیروی نیابتی ایران نشان می دهد، توصیف درست و کاملی از ماهیت این گروه یمنی نیست. به گفته مقامات امنیتی ایالات متحده، برای مثال، ایران به این گروه توصیه کرد که صنعا را تصرف نکنند، اما در سال 2014 حوثی ها به هر حال این کار را انجام دادند.

همچنین با توجه به بازدهی سیاسی قابل توجهی که از حمایت از فلسطینی‌ها به دست می‌آید، حوثی‌ها ممکن است بدون توجه به نظرات ایران حملات خود را به دریای سرخ آغاز کرده باشند. به طور مشابه، روایت " نیروی نیابتی"، نقش ایران را بیش از حد بیان می‌کند و محدودیت‌های جمهوری اسلامی را به عنوان حامی حوثی ها نادیده می‌گیرد.

فرماندهان و تحلیلگران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در مناظرات داخلی خود خاطرنشان می کنند که نهادهای سیاسی و مبارزاتی متعددی در سراسر خاورمیانه به تهران می آیند و خواهان دریافت حمایت از ایران می شوند در حالی که دولت جمهوری اسلامی ایران قادر به پاسخگویی به بسیاری از این درخواست ها نیست.

ایران تنها زمانی روابط خود را با حوثی ها تعمیق بخشید که این گروه ثابت کرد که یک نیروی موثر در میدان نبرد است که حتی باعث تعجب ایرانی ها شد.

اما اگر حوثی ها دست نشانده ایران نباشند، دستکم می توان آنها را شریک و هم پیمان ایران به حساب آورد. همان طور که حملات حوثی ها بر وادار کردن سعودی ها به آتش بس موثر بود، به همان میزان حملات آنها به شهرها و بنادر اسرائیل، به تقسیم نیروهای اسرائیل کمک می کند و به حماس (یکی دیگر از متحدان ایران) فضای تنفسی می دهد.

حوثی‌ها با گشودن یک جبهه جدید، هزینه هرگونه حمله اسرائیل به حزب‌الله لبنان و همچنین هزینه بمباران سپاه و نیروهای متحد ایران در سوریه را افزایش می‌دهند. بر خلاف حماس، حزب‌الله یا گروه‌های مختلف در سوریه، فاصله جغرافیایی بین اسرائیل و قلمرو حوثی‌ها، حملات انتقام‌جویانه را برای اسرائیل دشوار می‌کند.

حوثی ها همچنین در زمینه نیازهای غیرنظامی به ایران کمک کرده اند. تهران در تلاش است تا یک محاصره اقتصادی واقعی را علیه اسرائیل تحمیل کند و حوثی ها محور اصلی آن هستند. بدیهی است که این گروه طی 3 ماه گذشته مانع عبور محموله های دریای سرخ به سمت بنادر اسرائیل شده است.

یمنی ها همچنین علیه بندر ایلات اسرائیل حملات پهپادی و موشکی انجام داده اند. این حملات تا حد زیادی رهگیری شده اند، با این حال نگرانی های امنیتی باعث شده که بسیاری از فعالیت های بندر ایلات حدود 85 درصد کاهش یابد.

مقامات تهران امیدوارند حوثی ها بتوانند حتی بیشتر به ایران کمک کنند. این کشور در یک بن بست دریایی چند ساله با ایالات متحده گرفتار شده است که در آن واشنگتن به طور معمول نفت ایران را به بهانه تحریم های یکجانبه در آب های بین المللی مصادره می کند. تهران همچنین مجبور شده است با نیروهای اسرائیلی که به کشتی های ایرانی در دریای سرخ حمله کرده اند، مبارزه کند.

حوثی‌ها می‌توانند به ایران در مقابله با عملیات دریایی آمریکا و اسرائیل کمک کنند. ایران با مشارکت با حوثی‌ها برای مقابله به مثل علیه کشتی‌های این کشورها، می‌تواند هر دو کشور را از توقیف محموله‌های نفتی و تسلیحاتی خود باز دارد. در واقع، چنین هماهنگی در حال حاضر هم در حال انجام است.

برای ایران، مشارکت با حوثی ها خطراتی نیز دارد. بن‌بست تنش‌آمیز بین حوثی‌ها و ایالات متحده، منطقه را به سمت لبه پرتگاه سوق داده است و شاهین‌هایی (جنگ طلبان) در واشنگتن هستند که از دولت بایدن می‌خواهند به نیروها و پایگاه‌های سپاه ضربه بزند. با این حال، پس از دهه‌ها جنگ در سراسر خاورمیانه، این لفاظی ها و حملات علیه ایران بازدارنده نیست: چون تهران معتقد است، امتیاز دادن به واشنگتن، تنها تشدید فشار بیشتر ایالات متحده را به دنبال خواهد داشت. همانطور که آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران در سال ۲۰۱۹ اعلام کردند، "هر وقت مقاومت کردیم، به نتیجه مثبت رسیدیم."ایران آماده است تا بدون توجه به خطرات، با حوثی‌ها در دریای سرخ پیشروی کند.

چالش دشوار مقابله با حوثی ها برای آمریکا

مشارکت حوثی ها و ایران یک طرفه نیست. یمنی ها نیز چیزهای زیادی به دست می آورند. تلاش ایران برای ارتقای توانایی‌های دریایی‌اش با آرمان‌های نظامی حوثی‌ها همسو می‌شود و به این گروه یک مزیت حیاتی برای دستیابی به پشتیبانی ‌فناوری و مقرون‌به‌صرفه‌تر برای نیروهای چابک خود در تنگه باب المندب می‌دهد.

حوثی‌ها در استفاده از ظرفیت‌های بالستیک و پهپادهای در حال گسترش ایران مهارت نشان داده‌اند، و ایران پیش‌بینی می‌کند که این گروه به طور مشابه در افزایش توانایی‌های دریایی‌اش موثر باشد.

یک ارتش قوی تر حوثی به این گروه در داخل یمن هم کمک خواهد کرد. هر چه حوثی ها بتوانند کشتی ها و قلمرو اسرائیل را هدف قرار دهند، جایگاه خود را در میان مردم یمن افزایش خواهند داد. آرمان فلسطین در میان مردم یمن بسیار محبوب است، و از این رو حوثی ها با قرار دادن خود به عنوان متحد قدرتمند فلسطین، از جمله در مناطق خارج از کنترل حوثی ها، اعتبار پیدا می کنند.

این امر به این گروه کمک می کند تا نفوذ خود را گسترش دهد و می تواند به حوثی ها در تصرف و متحد کردن بقیه کشور کمک کند. به همین دلیل است که حوثی‌ها بارها ویدیوهای ویرایش‌شده‌ای از عملیات‌های خود در حمایت از فلسطین منتشر کرده‌اند.

این راهبرد منعکس کننده شیوه عمل جمهوری اسلامی در دهه 1980 است. مردم ایران با ایالات متحده و اسرائیل دشمنی داشتند، و بنابراین، پس از پیروزی در انقلاب ایران، تئوکرات‌های ایران از لفاظی‌های ضد آمریکایی و طرفدار فلسطین - در طول جنگ با عراق - برای تحکیم قدرت استفاده کردند.
ایران همچنین از این تکنیک‌ها برای تبدیل شدن به یک بازیگر منطقه‌ای استفاده کرد و از نارضایتی‌های گسترده‌تر نسبت به دشمنان خود برای ایجاد اتحاد با گروه‌های مسلح غیردولتی محلی استفاده کرد. حوثی‌ها نیز بر این باورند که عملیات‌های ضد اسرائیلی، محبوبیت و به رسمیت شناخته شدن آنها به ویژه در جهان عرب کمک خواهد کرد. رهبران این گروه ادعا می کنند که آنها با حملات دریایی در واقع دارند بر اسرائیل و ایالات متحده برای موافقت با آتش بس، که اراده جامعه بین المللی است، فشار وارد می کنند.

برای واشنگتن، راه‌های خوبی برای تضعیف استراتژی حوثی‌ها وجود ندارد. حملات تلافی جویانه ایالات متحده بعید است که این گروه را متوقف کند. در واقع، این حملات نظامی ممکن است حوثی ها  تقویت کرده و موضع ضدآمریکایی و ضد اسراییلی آنها را در داخل تقویت کند.

حملات ایالات متحده همچنین می تواند به تشدید تنش منجر شود که منطقه را فرا گرفته و باعث یک بحران اقتصادی جهانی شود. به همین دلایل، برخی از متحدان ایالات متحده، مانند فرانسه، در تایید مشارکت خود در این حملات تردید داشتند.

عربستان سعودی هم – به عنوان یکی از شرکای اصلی منطقه ای واشنگتن - به طور کلی از پیوستن به آن خودداری کرده است. ایالات متحده از چین خواست تا در ابتکار امنیتی این کشور مشارکت کند؛ اما با وجود اینکه چین به شدت به دریای سرخ برای تجارت متکی است، به ائتلاف دریایی آمریکا نپیوست.

با توجه به رقابت چین و آمریکا، چین نمی خواهد حملات دریای سرخ که واشنگتن را از توجه و تمرکز در شرق آسیا منحرف می کند، مهار کند. از سوی دیگر چین نفوذ قابل توجهی بر محور مقاومت چندجانبه ایران ندارد.

در نهایت، بهترین راه برای ایالات متحده برای ایجاد ثبات در دریای سرخ از طریق دیپلماسی است. اگر واشنگتن بتواند اسرائیل را برای توقف بمباران غیرنظامیان فلسطینی و تسهیل کمک های بشردوستانه به غزه تحت فشار قرار دهد، بهانه عملیات حوثی ها را تضعیف خواهد کرد.

ایالات متحده همچنین ممکن است بتواند با استفاده از زیرساخت‌های دیپلماتیک موجود در منطقه - مجموعه‌ای از کانال‌های ارتباطی غیررسمی و رسمی بین طرف‌های رقیب (مانند مذاکراتی که از طریق عمان انجام می‌شود) تنش‌ها را برای تقویت آتش‌بس سعودی و حوثی‌ها کاهش دهد. واشنگتن همچنین باید برای حفظ توافق ریاض با تهران تلاش کند.

ایالات متحده باید تلاش کند تا درگیری فزاینده خود با ایران را نیز مهار کند، یعنی با بازنگری و به روز کردن تفاهم نانوشته خود با جمهوری اسلامی ایران قبل از حمله هفتم اکتبر.

طبق آن توافق غیررسمی، ایران در ازای دریافت برخی امتیازات مالی، پیشرفت های هسته ای خود را محدود کرد و شرکای منطقه ای خود را مهار کرد. از آنجایی که دریای سرخ به یک منطقه بالقوه برای درگیری بلندمدت جهانی تبدیل می‌شود، ایران و ایالات متحده باید قوانین تعاملات بین خود را برای جلوگیری از درگیری‌های مستقیم هر چه زودتر برقرار کنند.

اینها گام های کوتاه مدت برای مدیریت مناقشه ای منطقه ای است که برای حفظ ثبات تا انتخابات ریاست جمهوری آینده ایالات متحده طراحی شده اند؛ وگرنه هر کسی که در انتخابات آتی برنده شود به یک سیاست فعال و جامع نیاز دارد که اهمیت محوری آرمان فلسطین را در خاورمیانه به رسمیت بشناسد و به مشارکت حوثی ها و ایران در دریای سرخ که بازی را تغییر می دهد، بپردازد.

اما حتی این سیاست نیز باید مبتنی بر دیپلماسی باشد تا حملات نظامی. تهران می‌خواهد دوباره حوثی‌ها و واشنگتن به چرخه غرور و تحقیر بکشاند، جایی که ایالات متحده قدرتمند برای مجازات شبه‌نظامیان حوثی وارد عمل شده و بعد از سال ها جنگ فرسایشی دست از پا درازتر مجبور به عقب نشینی شود. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی و حوثی ها برای واشنگتن تله کار گذاشته اند و مقامات آمریکایی نباید وارد این تله شوند.

 

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: انصارالله دریای سرخ جمهوری اسلامی اسلامی ایران ایالات متحده دریای سرخ حوثی ها شبه نظامیان بین المللی حوثی ها حوثی ها حوثی ها حوثی ها شبه نظامی حوثی ها حوثی ها منطقه ای کشتی ها شده اند آتش بس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۳۱۴۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مسقط، مهم ترین تسهیل کننده دیدارهای غیرمستقیم ایران و آمریکا / چرا عمان تمایلی به نمایش قدرت دیپلماتیک خود ندارد؟/ عمان کانال گفت و گوی غیرمستقیم میان تهران-واشنگتن را باز نگاه داشته است

«بر خلاف قطر که توجه جهانیان را به دلیل نقش میانجی در مذاکرات حماس و اسرائیل به خود جلب کرده است، عمان کمتر در «میانجیگری» و بیشتر در «تسهیل امور» شرکت می کند. این تمایز مهمی است که عمانی‌ها در رابطه با تعامل با مقامات آمریکایی و ایرانی و همچنین نمایندگان عربستان سعودی و حوثی‌ها در طول یک دهه جنگ داخلی یمن حفظ کرده‌اند.»

به گزارش جماران، Kristian Coates Ulrichsen ، از اعضای بخش خاورمیانه در موسسه بیکر است. تحقیقات او به بررسی موقعیت در حال تغییر کشورهای خلیج فارس در نظم جهانی و همچنین ظهور چالش‌های بلندمدت و غیرنظامی برای امنیت منطقه می‌پردازد.

او پیش از این به عنوان تحلیلگر ارشد خلیج فارس در مرکز مطالعات استراتژیک خلیج فارس و مدیر برنامه کویت در زمینه توسعه، حکومت داری و جهانی شدن در کشورهای خلیج فارس در دانشکده اقتصاد لندن کار کرده است. او در تازه ترین نوشتار به بررسی نقش مسقط در دیپلماسی میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا پرداخته و می نویسد:

با شعله ور شدن تنش ها در خاورمیانه، عمان به عنوان یک کانال پشتیبان مهم بین ایران و آمریکا عمل می کند. پیش از پرتاب رگبار پهپادها و موشک‌ها به سوی اسرائیل در 13 آوریل 2024، طبق گزارش‌ها، ایران به واشنگتن خبر داده بود که پاسخش به حمله قبلی به محوطه سفارتش در سوریه، به دنبال جلوگیری از تشدید تنش است. این پیام از طریق یک کشور عربی حوزه خلیج فارس  یعنی عمان مخابره شد.

بحران کنونی در خاورمیانه، بحرانی است که مقامات عمان سال ها تلاش کرده اند از آن اجتناب کنند. عمان که در آن سوی تنگه هرمز از ایران قرار دارد و روابط دفاعی و امنیتی نزدیک با ایالات متحده و بریتانیا دارد، می‌داند که حملات تند و تیز خطر یک جنگ گسترده‌تر را که کشورها و گروه‌های غیردولتی مسلح را در سراسر جهان در بر خواهد گرفت، افزایش می دهد.

جنگ تمام عیار ممکن است با اقدامات تشدید کننده بیشتر تهران یا تل آویو آغاز شود، اما همزمان ممکن است از طریق محاسبه اشتباه یا سوء تفاهم نیز رخ دهد؛ به ویژه با توجه به فقدان کانال های رسمی دوجانبه برای گفت و گو و تنش زدایی میان دو طرف  و این جایی است که عمان وارد عمل می شود. برای سال ها، این کشور خلیج فارس بی سر و صدا سابقه ای برای خود در کاهش تنش های منطقه ای از طریق دیپلماسی دست و پا کرده است.

عمان از زمان حمله 7 اکتبر توسط حماس، این نقش را ادامه داده است. در ماه‌های پس از آن حمله و پاسخ اسرائیل به غزه که منطقه را ملتهب کرد، عمان گفت‌وگوهای سطح بالایی با ایران داشته است، میزبان دیوید کامرون وزیر خارجه بریتانیا برای گفت و گو در مورد امنیت در دریای سرخ بوده و خواستار آتش‌بس در غزه شده است. عمان اکنون می تواند نقش مهمی در باز نگه داشتن کانال ارتباطی بین ایالات متحده و ایران ایفا کند، زیرا طرف ها به دنبال کاهش تنش هستند.

عمان نمی خواهد میانجی باشد

عمان در کنار قطر و کویت همسایه - و همچنین سوئیس که در غیاب سفارت آمریکا نماینده منافع ایالات متحده در ایران است، نقش مهمی در دیپلماسی پشتیبان ایفا کرده است. اما رویکرد عمان از رویکرد سایر کشورها متمایز است. به جای شرکت در گفت و گوهای مستقیم، فضایی برای گفت و گو ایجاد می کند و به جای میانجی به عنوان یک تسهیل کننده عمل می کند.

دلایل متعددی برای تصمیم عمان برای ایفای نقش به عنوان یک تسهیل کننده وجود دارد. برخلاف چندین کشور دیگر خلیج فارس، مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی، عمان فاقد سابقه روابط پرتنش با ایران است.

در عوض، عمانی‌ها به یاد می‌آورند که ایران در دوران شاه در طول دهه 1970 از عمان حمایت کرد، زمانی که سلطان جدید آن زمان، قابوس بن سعید، در حال مبارزه با یک قیام در استان جنوبی ظفار بود.

حتی پس از سرنگونی شاه در انقلاب 1979 ایران و جایگزینی ساختار سیاسی، عمان جدا از سایرین در منطقه ایستاد و از درگیر شدن در رقابت‌های منطقه‌ای و رقابت برای نفوذ ژئوپلیتیکی که روابط ایران با کشورهای دیگر خلیج‌فارس را مخدوش کرد، خودداری کرد.

کانال های پشتی مخفی

مقامات عمانی به نمایندگی از یک کشور کوچک در یک منطقه ناآرام، فضاهای دیپلماتیکی را ایجاد کرده اند که به آنها اجازه می دهد تا با شرایط خود و به روش هایی که با نقاط قوت آنها همراه است، با مسائل منطقه درگیر شوند.

 همانطور که سید بدر البوسعیدی، یک دیپلمات حرفه ای که در سال 2020 وزیر امور خارجه عمان شد، در سال 2003 گفت: «ما سعی می کنیم از موقعیت میانی خود بین قدرت های بزرگتر برای کاهش احتمال درگیری در همسایگی نزدیک خود استفاده کنیم.»

بر خلاف قطر که توجه جهانیان را به دلیل نقش میانجی در مذاکرات حماس و اسرائیل به خود جلب کرده است، عمان کمتر در «میانجیگری» و بیشتر در «تسهیل امور» شرکت می کند. این تمایز مهمی است که عمانی‌ها در رابطه با تعامل با مقامات آمریکایی و ایرانی و همچنین نمایندگان عربستان سعودی و حوثی‌ها در طول یک دهه جنگ داخلی یمن حفظ کرده‌اند.

تسهیلات عمانی اشکال مختلفی دارد. این می‌تواند شامل ارسال پیام‌ها و حفظ کانال‌های ارتباط غیرمستقیم بین دشمنان یا ترتیب دادن کانال‌های برگشتی و میزبانی جلسات -البته به طور کاملا محتاطانه- باشد. درست بر خلاف سیاست دوحه که در ابتکارات میانجیگری قطر، مانند مذاکرات با طالبان که توافقنامه 2020 دوحه برای خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان را ایجاد کرد، تبلیغات پررنگ تری برای کشور میزبان دیده می شود.

اما رویکرد عمان با وجود مختصاتی که دارد نتیجه بخش هم هست. ویلیام برنز در کتاب خاطرات خود با عنوان "The Back Channel" که پس از بازنشستگی از وزارت امور خارجه و قبل از انتصاب او به عنوان رئیس سازمان سیا توسط جو بایدن، به رشته تحریر درآمد، شرح مفصلی از نقش عمان در تسهیل کانال پشتیبان بین ایالات متحده و ایران ارائه کرد. این گفت و گوها  در سال 2013 به مذاکراتی تبدیل شدند که منجر به توافق هسته ای ایران در سال 2015 شد.

این کانال پس از آن آغاز شد که مقامات ایرانی در سال 2012 پیامی را از طریق عمان به ایالات متحده ارسال کردند که در آن پیشنهاد برگزاری نشستی در مسقط، پایتخت این کشور حاشیه خلیج فارس را داده بودند.  برنز در این کتاب به یاد می آورد که رئیس اطلاعات عمان هنگامی که ما وارد اتاق جلسه می شدیم از هر دو هیئت استقبال کرد و پس از چند کلمه خوشامدگویی کوتاه اتاق را ترک کرد. عمان به عنوان کانال پشتیبان در طول هشت دور گفت و گوی سازنده، که طولانی ترین و پایدارترین تعامل بین مقامات ایران و ایالات متحده از سال 1979 بود، کاملا مخفی ماند.

میزبانی از دشمنان

در حالی که آب شدن یخ بین ایالات متحده و ایران دوام نیاورد، کانال پشتیبان عمان چندین عامل کلیدی برای موفقیت هر تلاشی برای کاهش تنش بین دشمنان به ظاهر سرسخت را برجسته کرد. اعتمادی که هر دو طرف به مقامات عمانی داشتند، بسیار مهم بود و نتیجه مثبت دیدارها باعث ایجاد اطمینان در استفاده هر یک از طرفین از کانال های عمانی شد.

نقش عمان به عنوان تسهیل کننده تعامل غیرمستقیم بین ایالات متحده و ایران با تصمیم رئیس جمهور دونالد ترامپ برای خروج ایالات متحده از توافق هسته ای ایران در سال 2018 و شکست دولت بایدن در ورود مجدد به این توافق اهمیت بیشتری یافت. به نظر می رسد تنها زمانی که عمان مایل به ایفای این نقش نبود – زمانی که تنش ها پس از ترور ژنرال ایرانی (شهید) قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده در ژانویه 2020 افزایش یافت– به این دلیل بود که سلطان قابوس به شدت بیمار بود. در غیاب عمان، سوئیس هدایت کانال پشتیبان را برعهده داشت.

کاهش تنش ها

در طول تشدید تنش ها پس از حمله 7 اکتبر در اسرائیل، عمان پیام هایی را بین مقامات ایرانی و آمریکایی ارسال کرده است. در ژانویه 2024، مقامات عمانی میزبان هیئت‌هایی از مذاکره‌کنندگان ارشد هر دو کشور بودند که بین نمایندگان در اتاق‌های جداگانه رفت و آمد می‌کردند.

حتی در شرایطی که پس از بمباران ساختمان سفارت ایران در دمشق توسط اسرائیل در 1 آوریل، یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر در خاورمیانه آغاز شد، عمان در تلاش برای کاهش تنش‌ها بود.

در 7 آوریل، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، از عمان دیدن کرد و این فرصتی را برای مقامات عمانی فراهم کرد تا با آمریکا و دیگر مقامات غربی در مورد رویکرد ایران، در حالی که تهران در حال برنامه ریزی برای واکنش به حمله دمشق است، صحبت کنند.

و در حالی که بحران کنونی در خاورمیانه به اندازه ای است که عمان به تنهایی نمی تواند به آن رسیدگی کند، توانایی واسطه های مورد اعتماد مانند عمان - همراه با قطر و سوئیس - برای باز نگه داشتن کانال های ارتباطی برای به حداقل رساندن احتمال تشدید تصادفی تنش و برای تکمیل گفت و گوی آمریکا و اروپا با رهبران اسرائیل در تلاش برای یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای خروج از این بن بست مهم است.

دیگر خبرها

  • بازنمایی رسانه‌ای ایران در جهان بعد از حملات موشکی به رژیم صهیونیستی
  • تصاویری از لاشه پهپاد ۳۰ میلیون دلاری آمریکا که حوثی‌ها منفجرش کردند
  • نعیمه نظام‌دوست در برنامه اسکار با اجرای مهران‌مدیری: دوست دارم با «مهران مدیری» ازدواج کنم (فیلم)
  • نعیمه نظام‌دوست؛ دوست دارم با مهران مدیری ازدواج کنم (فیلم)
  • مسقط، مهم ترین تسهیل کننده دیدارهای غیرمستقیم ایران و آمریکا / چرا عمان تمایلی به نمایش قدرت دیپلماتیک خود ندارد؟/ عمان کانال گفت و گوی غیرمستقیم میان تهران-واشنگتن را باز نگاه داشته است
  • پیام رئیسی به مناسبت قهرمانی تیم ملی فوتسال در آسیا | اهتزاز پرچم پرافتخار ایران در تایلند موجب سرافرازی ایرانیان ورزش‏‌دوست شد
  • اسرائیل درمانده است ایران قواعد بازی را تغییر داد | این جمله یک اشتباه بزرگ از سوی بایدن بود
  • محور تحولات و حذف دشمن مشترک
  • تعاملات اقتصادی و سیاسی ایران با کشورهای دوست راهبرد برد- برد است
  • تعاملات اقتصادی و سیاسی ایران با کشورهای دوست، راهبرد برد- برد است